روز جهانی دگرتوان‌ها

به نام خالق
امروز فقط به واسطه‌ی پستی که توی کانال داشنگاهمون منتشر شد با عنوان "روز جهانی معلولین در دانشگاه تبریز گرامی داشته شد" مطلع شدم که امروز یعنی 12 اذر روز جهانی معلولین هست.
افراد دگر توان فقط جرمشون بودن توی دنیای اتفاق‌های پیش بینی نشده و پر از نابرابری هست. مثل ما، اما برای مثال ما میتونیم از پله ها بالا بریم، وارد یک ساختمون بشیم، سوار تاکسی بشیم، از ابخوری توی خیابون استفاده کنیم، از پل عابر پیاده‌ی بدون پله‌برقی رد بشیم اما انسانی که توانایی راه رفتنش رو از دست داده نیمتونه. به همین سادگی،‌به چشم ما هم نمیان، چرا؟ چون شهرها براشون مناسب نیست. شاید خیلی‌ها (اگه خیلی هایی باشند که درباره‌ی این موضوع فکر کنند) فکر کنن که تعداد اینجور افراد کم هست. اما واقعیت اینه که یک اعتماد به نفس کافی ازشون گرفته میشه و دو از حقوق اولیشون محرومن.
همین دانشگاهی که الان خیلی جلوی خودم رو گرفتم که به مسولینش آنچه لایقشونه نگم، از هر ده تا سطح شیبداری که برای بالارفتن "انسان هایی که توانایی راه رفتن ندارند" درست کردن، نه تاش غیراستاندارد که چه عرض کنم فاجعه‌ است. من همیشه خودم سعی میکنم از اینها بالا برم تا درک کنم که یه فرد دگرتوان چی میکشه، اما بازم میبینم نمیتونم. شما فرض کن باشی و ببینی هییچ کس هییچ توجهی به بودنت نداره. درست و حسابی نمیتونن وارد سلف بشن،‌وارد ساختمون اداری بشن بعد اقایون دور هم جمع شدند و روز جهانی رو گرامی داشتند. ای افسوس..
البته خب من همیشه تقصیر رو گردن مسولین نمیندازم، خود ما هم کم تقصیر نداریم تو این نبودن دگر توان ها توی اجتماع. یه عده اصلا انگار درد هیچی ندارن و با همه چی شوخی میکنن و جک میفرستن و هی اموجی خنده‌های گریه‌آور! میزارن. همین امروز تو گروه کلاسیمون یه نفر یه جک از روز معلولان فوروارد کرد و یکی از دخترای هم کلاسی حسابی بهش توپید (که دمش گرم). و فردا همچین مهندسی باید برای معلولین قطعه‌ای،‌ سازه‌ای هر چیزی بسازه که میاد مثل مهندسای دانشگاه سطح شیب دار 45 درجه میسازه برای سرسره بازی.
اما یه سری بی درد! میگن خب ینی چیکار کنیم؟ بشینیم گریه کنیم؟ و نمیدونم چرا فکر میکنن هر وقت خنده‌ای نبود باید گریه کرد. اما مشکل خیلی ریشه‌ای تر از این حرفاس. مشکل همین بی‌دردی،‌ندیدن دنیای اطراف، انسان‌ها و دردهاشون هست. خب توی دنیایی که همش بی عدالتی و نابرابری هست،‌ از همون بدو تولد تا خود لحظه‌ی مرگ، چرا نباید دنیا رو برای همدیگه زیباتر کنیم؟ چرا نباید کمک کنیم حداقل، همه حداقل ها رو داشته باشن؟ باور کنین دنیا زیباتر میشه. اما این حرفا برا یه عده واقعا بی معنی هست. حالا بهش بگو به جای معلول بگو دگرتوان. مسخره که هیچی، کلا نادیدت میگیره.
اما واژه‌ی دگرتوان واقعا زیباست. این انسان ها فقط توانایی هاشون با ما فرق میکنه. همین! باید مایی که بیشتریم به رسم دین، اخلاق، انسانیت که همه یکی اند بهشون کمک کنیم تا به حداقل هاشون برسن و بتونن توی این دنیا زندگی کنن نه فقط زنده‌گی!
بخوانیم! بخوانیم و بیشتر بخوانیم از شرح حال این افراد نه تا غمگین شویم و خود را تخلیه کنیم، بلکه تا جایی که وسعمون میرسه و میتونیم دنیا رو براشون مناسب تر کنیم.
واقعا جای مردن داره حتی. خبری خوندم یکی از خیابون های تهران برای کسایی که با ویلچر رد میشن از خیابون راهی برای ورود به پیاده‌رو نداره. به همین سادگی. چون ما زیادیم،‌ نمیبینیم.
این فقط چند نمونه از درد های آن هایی بود که توانایی راه رفتن رو از دست دادند اما اگر به فکر افراد نابینا یا ... بیندیشیم و بخوانیم درباره‌شان تازه به عمق این فاجعه پی میبریم.
و در اخر یک مورد خیلی نزدیک. این نقص عضو ها از کجا میایند. غیر از موارد مادر زادی و جنگ ها. همین زلزله،‌ امار کشته شده ها اعلام میشوند اما امار افراد نفص عضو شده چی؟ فکر کردیم بش تا حالا که چند نفر میتونه باشه؟


نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

موجود سیری ناپذیری به اسم انسان

برای همه‌ی سرگشتگان این دنیا، دنیای من!، ...

زمستون