فرهاد مهراد، صدای بی‌صدا

امروز 9شهریور سالروز فوت فرهاد مهراد هست. از اسطوره سازی بدم میاد فقط سعی میکنم مطالبی که خودم دربارش میدونم رو اینجا با شما به اشتراک بذارم.
فرهاد مهراد توی 34 سال فعالیت هنریش حدود 30 اثر منتشر کرد. 
جزو معدود خواننده هایی بود که واقعا برای دل خودش و برای مردم میخوند و مهم بود براش صدایی که به گوش مردم میرسونه. خیلی زیاد شنیدم و خوندم از اینکه چقدر براش تک تک کلماتی که ادا میکرده مهم بوده و واقعا سبک منحصر به خودش رو داره ( فعل حال به کار میبرم چون صداش هنوزم زنده است)  ینی اهنگ رو کلمه به کلمه جوری ادا میکنه که ناخوداگاه شما درگیر معنای اهنگ میشی. و واقعا کلماتش رو با تمام بار معنایی و حسّی ادا میکنه، ینی وقتی میگه خسته، شما واقعا خسته میشی. و توی مصاحبه هاش هم گفته که من اول میرم سراغ شعر خوب، و به طور کامل میفهممش و حسش میکنم و بعد سعی میکنم یک اهنگ خوب هم روش بزارم برای تاثیرگذاری بیشتر. 
من واقعا به این عقیده دارم که طرز تفکر ادم تک تک حرکاتش رو توی زندگی تعیین میکنه (اگه بخوایم غیرقابل پیش بینی بودن انسان رو توی شرایط خاص کنار بگذاریم) و فرهاد هم واقعا دنبال معنا بود، خودش رو با وابسته شدن به جریان های سیاسی محدود نکرد و اعتقاد داشت هنرمند [ِ ازاده] نباید خودش رو با چسبیدن به احزاب سیاسی محدود کنه، وطنش رو به شدت دوست داشت و میخواست توی همین مرزِ تاثیزگذاری و وطن بتونه روی مردمش تاثیر بذاره که به نظرم اونجور که میخواست نتونست ولی خب از خودش راضی بود‌‌!
گفتم دنبال معنا بود، به نظرم واقعا بود و دغدغه داشت، درد مردم و ازادی رو داشت اینو میتونید توی اهنگ شبانه و جمعه اش حس کنید. 
و نکته ای دیگه، اونم میتونست مثل خیلی های دیگه که الان نامی ازشون نیست، قبل انقلاب خودش رو تو شهرت غرق کنه ولی نکرد و برای عقیدش، برای دلش خوند و زنده موند!
و متاسفانه مثل خیلی از ازاد مرد های دیگه که خواستن تحت تاثیر شرایط انقلاب قرار نگیرن و انتقاد کنن و حرف بزنن و اصلاح کنن وهمه چیز رو تمام شده ندونن، بایکوت شد و فقط اهنگ بوی عیدیش برای عید گذاشته میشد و ای کاش میفهمیدن که اون اهنگ برای زمستون بود، زمستونی که عیدی نداشت و فقط امید عیدش خواننده رو زنده نگه داشته بود.
توی ویکی پدیاش مطالب  بیشتری میتونید دربارش بخونید من بیشتر میخواستم نظر خودم رو دربارش بگم. و همچنین چند تا فایل گفت و گو و اهنگ ازش بذارم تا شما هم بیشتر بشناسیدش.
این یادداشتی هست که فرهاد توی روزنامه میذاره برای کرباسچی  که توی دادگاه گفته که من مسول شهرداریم و هرچی اشکاله گردن منه و زیردستانم رو کاری نداشته باشید.البته حس میکنم کامل نیست ولی منظور رو میرسونه.
و در اخر ...
گفت و گو ها در اینجا (روی ساند کلاد اپلود نشد و راه بهتری هم پیدا نکردم)

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

موجود سیری ناپذیری به اسم انسان

برای همه‌ی سرگشتگان این دنیا، دنیای من!، ...

زمستون